بخش اول: مدیریت کیفی
مدیریت بدون زور و اجبار
دکتر ویلیام گلسر
ترجمه دکتر علی صاحبی
نتیجه خلاصه فصل اول: دلیل نگارش
تمام مدیران براساس برداشت خود تمام رفتار افراد تحت مدیریت خود را می دانند که به همین دلیل بسیاری از سردرگمی رقابتی سالم برای کیفیت سالم موسسه لازم است که مدیران مانند مدیریت راهبری ادوارد دمینیگ: که مدیریت راهبران دارد از ده شیوه استفاده می شود.
1- مدیران راهبر می آموزند کیفیت چیست که آن را در برنامه ی سازمانی خودشون به کار گیرند و یاد دهند.
2- مدیران راهبر همه کارکنان خود را در سازمان به گونه ای مدیریت کنند که برایشان روشن باشد.
ما همچنان از شیوه مدیریت سنتی و رئیس مأبانه استفاده می کنیم و شکست می خوریم.
ادوارد دمینیگ معتقد به انگیزه درونی انسان ها دارد تا عوامل بیرونی.
تئوری انتخاب درباره مدیریت راهبرانه بخش متقاعد کننده ارائه دهند.
خلاصه فصل دوم: مدیریت راهبرانه همان اصلاحات اساسی مورد نیازمان است
روش مدیریتی ما به اندازه مدیریت رئیس مأبانه محکم و جا افتاده نیست و مدیران کارکنان خود را به چگونگی انجام وظایف خود راهنمایی می کنند. ویژگی های مدیریت رئیس مأبانه 1) رئیس بدون مشورت با کارکنان خود و تعیین نوع کار آن ها 2) رئیس به کارکنان خود دستور می دهد کار را چگونه انجام دهند 3) رئیس یا جانشین او مستقمیاً به کیفیت کار بپردازند و کارکنان دخالت نکنند 4) در صورت بروز مقاومت از سوی کارکنان رئیس با توسل به زور در نتیجه کارکنان و مدیران به دو قطب متخاصم تبدیل می شوند.
مدیریت راهبرانه چند ویژگی دارد 1) مدیر راهبر یا جانشین او چگونگی انجام کار را عمداً نشان می دهد 2) مدیر راهبر بیش تر بازرسی ها و ارزیابی های کار را به کارکنان محول می کند 3) مدیر راهبر توضیح می دهد وظیفه اصلی او تسهیل امور و راهگشایی است تا محیطی صمیمی به دور از فشار اجبار و خصومت برای تولید کیفی آن ایجاد شود.
خلاصه فصل سوم: توضیحات و تعاریف:
محصولات و خدمات با کیفیت بالا و قیمتی مناسب کلید موفقیت در رقابت های بازرگانی است کیفیت خوب تداوم دارد سودمند و متقاضی دارد و کیفیت بد برعکس رشدی ندارد و از بین خواهد رفت.
پنج شرط اساسی در محیط کار لازم است 1) محیط کار صمیمی و حمایتگر قابل اعتماد مدیران 2) برای کیفیت سودمند مدیران کارکنان را تشویق و در جهت سودمندی کارشان بکوشند 3) از کارکنان بخواهد بهترین کار را ارائه دهند 4) درست از زمانی که کارکنان استخدام می شوند مدیران راهبر در ارزیابی دائمی کارشان به آن ها کمک کند.
تعریف مدیریت راهبرانه: مهارتی برای ترغیب و بدون تهدید یا استفاده از زور کارکنان تا دستور کار مدیران را بپذیرد
به چهار شکل می توان با دیگران رابطه برقرار کرد 1)رابطه دوستی 2) رابطه بین مشاور با مراجع 3) رابطه ی معامله با دانش آموز 4) ارتباط بین مدیر یا گارگر یا کارمند.
1) رابطه ی دوستی: افراد به خاطر داشتن علایق مشترک از مصاحبت با یکدیگر لذت می برند.
2) رابطه بین مشاور و مراجع: یک شخص (مشاور) و شخص دیگر (مراجع) که خواستار کمک هستند
مدیران اغلب مورد مشاوره قرار می گیرند چون کارکنان به دنبال (توصیه ها و راهنمایی های مدیر با سرپرست خود هستند)
3) رابطه معلم با دانش آموز:مدرسه ای که هدف آن آموزش کیفیتی پویا داشته باشد که حاصل پیشرفت دائمی سیستم و یگانه راه رسیدن به آموختن راه های بهتر برای انجام کار که در یک سازمان کیفی آموزش فرایندی است که از طریق آن کارکنان در می یابند یادگیری کیفیت را به زندگیشان می افزاید.
4) ارتباط بین مدیر یا کارگر یا کارمند: مدیران راهبر به غیر از کارکنان باید بدانند چطور با معلم دان آموز به عنوان دوست مشاور و رابطه برقرار کنند.
مدیران راهبر سه چیز باعث تخریب رابطه دوستانه می شود خود داری بکنند 1) انتقاد ا رفتار دوست زیاده خواهی از دوست تلاش برای مجبور کردن دوست به کاری که خودش نمی خواهد انجام دهد.
فصل پنجم: هر آنچه از ما سر می زند، رفتار است و همۀ رفتار های مهم ما، انتخاب شده هستند
آنچه از زمان تولد تا مرگ هر انسان از او سر می زند رفتار اوست هر قدر رفتار خوب و سنجیده باشد مدیریت بهتری خواهیم داشت و در همهی زمینه ها موفق خواهیم بود.
رفتار یکی از پنج نیاز اساسی زندگی انسان را تشکیل می دهد که ساختار ژنتیک مغز ما وجود دارد را ارضا می کند
1) بقا 2) عشق و احساس تعلق 3) قدرت 4) آزادی 5) لذت و تفریح.
مدیر راهبر بر خلاف رئیس مأبانه نیاز های کارکنان در فرایند کار و تولید در نظر می گیرند و متقاعد کردن کارکنان در انجام کار کیفی بیش از نیاز هر کار دیگری است.
فصل ششم: هر رفتاری یک رفتار کلی است
مدیر راهبر با به کارگیری دانش تئوری کارکنان را متمم به کمک کاری می کند چون فقط مشکل را شدیدتر می کند وظیفه ی اصلی مدیران این است که کارکنان را به سوی کار کیفی تشویق کند که مهارت های لازم دارد که بهترین روش آن به دست آوردن مهارت ها از سه بخش مختلف شامل 1) تفکر 2) احساس 3) فیزیو لوژی
فصل هفتم : دنیای کیفی یا دنیای مطلوب
چیزهایی که در ابتدای زندگی نسبت به آنها احساس خوبی پیدا می کنیم و علاقمند می شویم آن را دنیای مطلوب می نامیم که جایگاه خاصی در حافظه خود ایجاد می کند. آنچه احساس خوبی به آن داریم و باورهایی که نیاز مار براورده می کند. و تصاویری از افراد و مکان ها و اشیاء که به زبان تئوری انتخاب به عنوان سیستم های کنترل که دنیای واقعی ما را تغییر دهد کیفیت است.
تعریف کیفیت: هر آنچه برای قرار دادن در دنیای مطلوب خود انتخاب می کنیم.
مدیری موفق است که کارکنان خود را متقاعد به انجام کارهایی که از آن ها بخواهد در دنیای مطلوب خود قرار دهد و برای این کار ابتدا خود مدیر را در دنیای مطلوب خویش وارد کنند.
هر تصمیمی در دنیای مطلوب کارکنان قرار دهد و در آنجا حفظ کند 1) شرکت یا مؤسسه 2) مدیران شرکت 3) محصولات و خدمات تولیدی خدمات شرکت 4) مشتریان شرکت.
فصل هشتم: آنچه موجب رفتار و خلاقیت ما می شود.
تمام رفتار های در دنیای مطلوب ذخیره شده و در دنیای واقع اتفاق می افتد مدیران بایستی از کارکنان خود در ارزیابی کارکنان قدردانی کنند و هرگاه این اعتماد برقرار شد کیفیت کار در مؤسسه به وجود می آید.
تئوری انتخاب می گوید: ما همگی خلاق هستیم و زمانی که احساس کنیم بر زندگی خود تسلط او کنترل داریم و آنچه دوست داریم با ما رفتار کنند مدیران خلاقیت ما به حداکثر می رسند.
فصل نهم: انتقاد و عیب جویی
مدیر راهبر باید از انتقاد پرهیز کند هر قدر کار گارگر یا کارمندی اشکال داشته باشد معنیش این نیست که مدیر کار نادرست را نادیده بگیرید یا طوری برخورد کند که کارمند احساس انتقاد نکند.
هر نوع انتقادی تخریب کننده کیفیت است.
انتقاد از جانب مدیر بزرگترین عامل به هدر رفتن انرژی باعث ایجاد و روابط خصمانه بین کارکنان و مدیران رئیس مأاب می شود.
مدیر می تواند با ایجاد نوعی سیاست بدون انتقاد و سرزنش برای حل مسئله باشد نه یه دنبال مقصر مشکل ایجاد کند انتقاد وضعیتی ایجاد می کند که کارگر یا کارمند سعی در حفظ شخصیت خود باشد حتی اگر به زیان مؤسسه باشد.
فصل دهم: سازماندهی نیروها بدون زور و اجبار
یک مدیر بدون استفاده از زور و اجبار به رهبری نیروهای خود بپردازد از آنجا که زور در طول عمر ما وجود دارد که به شیوه معمول آن را بپذیریم به همین دلیل کنار گذاشتن آن بر ایمان بسیار دشوار است.
رفاه کارکنان برای یک مدر راهبر اهمیت دارد تا جایی که به کیفیت و بهره وری آسیبی نرساند از نظر دمینیگ سوابق آمار، بهره وری و کیفیت را باید حفظ کرد تا کارکنان از پیشرفت کار و سود آن اصلاع داشته باشند.
درباره ی چگونگی سهیم شوند در سود مؤسسه باید گفتگو و مذاکره کرد و مدیر راهبر بر این عقیده برای همه ی کارکنان جا بیندازد که هر مشکلی هم پیش آید ما هرگز تسلیم نمی شویم ما به کمک یگدیگر می توانیم برای هر مشکلی راه حلی پیدا کنیم.
ذهنیت «ما می توانیم» حاکم بر محیط کار است و زور و اجباری وجود ندارد.
فصل یازدهم: حل مشکلات از طریق مشاوره
مدیران هر قدر هم کار خود را به خوبی انجام دهند باز هم در رابطه با کار کرکنان با مشکل مواجه می شوند که به منظور حفظ تأمین کیفیت مشکلات باید بررسی می شود.
مدیر راهبر باید همیشه با کارکنان مشاوره انجام دهد که با یاد گرفتن فنون و مهارت های مشاوره بخشی از یادگیری مدیریت راهبرانه باشد.
به دور از زور و اجبار به حل مسئله بپردازیم و نظرات و عقاید کارکنان را دربارۀ مشکل جویا شویم هرقدر مدیر در ایجاد محیطی سالم بدور از مشکلات و بدون استفاده از زور و اجبار حل بشوند موفق تر خواهد بود.